حکایت
يكشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۱۴ ق.ظ
#حکایت
جوجه هایش گرسنه بودند ...
طوفان همه ماهی ها را به اعماق دریا کشانده بود .
مرغ دریایی هر روز تکه ای از گوشت زیر بال خود را با منقارمیکند و پنهانی به جوجه هایش میداد تا آنها را از مرگ حتمی نجات دهد.
روزها گذشت وجوجه ها هر روز بزرگتر و قویتر میشدند و مادر نحیف تر.
بلاخره مادر در یک روز سرد زمستانی مُرد
جوجه ها با دیدن لاشه مادرشان گفتند:
خوب شد که مُرد
خسته شدیم ازین غذای تکراری
حکایت تلخ روزگار ما
بهمن۵۷
- ۹۶/۰۵/۰۸